جدول جو
جدول جو

معنی میان روی - جستجوی لغت در جدول جو

میان روی
(رَ)
میانه روی. اعتدال که نه افراط باشد و نه تفریط. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
میان روی
میانه روی
تصویری از میان روی
تصویر میان روی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از میان تهی
تصویر میان تهی
آنچه داخلش خالی باشد و چیزی در آن نباشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
حد وسط کاری را در پیش گرفتن، خودداری از افراط و تفریط
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ رَ)
حالت میانه رو. اعتدال. قصد. اقتصاد. دوری از افراط و تفریط. (یادداشت مؤلف). اعتدال و اقتصاد و نه تفریط و افراط. میان روی و عدم اسراف. (ناظم الاطباء) : اعتزام، میانه روی گزیدن در تک و رفتار و جز آن. استقصاد، میانه روی خواستن. (منتهی الارب). و رجوع به میانه رو شود
لغت نامه دهخدا
(یامْ بُ وی)
یعنی در میان و وسط بودن بدون افراط و تفریط. (آنندراج). یعنی در میان و وسط بودن. (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 4هزارگزی خاور مرزبانی با245 تن سکنه، آب آن از چشمه و رودخانه و فاضلاب و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان کزاز پایین بخش سربند شهرستان اراک، واقع در 47هزارگزی شمال باختری آستانه با 169 تن سکنه، آب آن از قنات و رود محلی و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد، واقع در 13هزارگزی جنوب کوهدشت با 120 تن سکنه، آب آن از رودخانه و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 65هزارگزی جنوب خاوری بیرجند با 203 تن سکنه، آب آن از قنات و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان حسن آباد بخش مرکزی شهرستان آباده، واقع در 68هزارگزی جنوب اقلید با 152 تن سکنه، آب آن از چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
ظهر، نیمروز، وسط روز: چون بپای گرد کوه رسید میان روزی چهارپایان در غله ها سرگشاده کردند، (تاریخ جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
نیمروزی، وسط روزی، (از یادداشت لغت نامه)،
- خواب میان روزی، خوابی که در وسط روز باشد، خوابیدن در بین روز
لغت نامه دهخدا
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
عمل میانه رو اعتدال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
اعتدال
فرهنگ واژه فارسی سره
اعتدال، مدارا
متضاد: تندروی، افراطی گری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
معتدلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
Moderation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
modération
دیکشنری فارسی به فرانسوی
از توابع دهستان سه هزار تنکابن، نام مرتعی در آمل، از توابع
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
поміркованість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
עֵצָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
moderação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
umiar
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
اعتدال
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
ความพอดี
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
節制
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
gematigdheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
节制
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
kiasi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
절제
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
ölçülülük
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
умеренность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
সংযম
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
संतुलन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
moderazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
moderación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
Mäßigung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از میانه روی
تصویر میانه روی
moderasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی